خدایا؛ برای تو حرکت می‌کنیم؛ تمام سعی خود را به کار می‌گیریم؛ هدفمند و پرشور گام برمی‌داریم؛ و فردا را به تو می‌سپاریم

با مشکل بیکاری فرزندان چه کنیم؟

یک نسخه اشتباه در خانواده های ایرانی

در بیشتر مواقع، والدین نسبت به این موضوع به گونه ای واحد عمل می کنند. با ذکر یک مثال این موضوع را تحلیل می کنیم:

والدین به فرزندشان می گویند «درس بخوان تا برای خودت کسی بشوی!» و انتظار قبول شدن در بهترین رشته های دانشگاهی را از آنها دارند. آنها به صورت غیر مستقیم این پیام را به جوان می دهند که اگر در رشته های رده پایین تر قبول شود، فرد مهمی نیست.

یک قمار نافرجام

این در حالی است که قبولی در دانشگاه، به نوعی قمار بدل شده است. چرا که ظرفیت رشته های خوب بسیار کم است و احتمال شکست زیاد!

متاسفانه در این مسیر یک روش موثر و علمی ندارند و برای نیل به نتیجه پول زیادی هزینه می کنند. این جریان، به صورت ناخواسته فشار روی جوانان را بیشتر می کند. این فشار که او حتما باید کسی بشود!

جوان هم ناچار در مسیری که به او عرضه شده قرار می گیرد. از طرف دیگر، والدین اغلب برای تامین مخارج ناچار به انجام کار اضافی هستند تا هزینه های آتی را بپردازند و این اعمال بار روانی منفی را به دنبال خواهد داشت. نگرانی و اضطراب از آینده فرزند، خستگی و متوقع بودنی را ایجاد می کند که در روحیه جوان هم تاثیر دارد و شرمندگی، ترس، خستگی و عدم جرات در سخن گفتن را در او به وجود می آورد.

چرخه تولید بیکاری

در همین وضعیت، جوان علیرغم کسب یک رتبه خوب به علت ظرفیت کم آن رشته موفق نمی شود و رشته ای پایین تر قبول می شود. والدین هم که از قبل به درستی تبیین و تحلیل نکرده اند و سایر رشته ها را به حساب نیاورده اند، این پروسه برای سال آینده کنکوری ادامه میابد و یا در همان رشته ای که قبول شده بدون علاقه و انگیزه چهارسال درس می خواند. سپس وارد جامعه می شود و بیکار می ماند.

چون تمام توانایی اش را برای همان رشته موردنظر گذاشته بود که میسر نشد و حالا در گذر این سالها این جوان، شرمنده و بیکار است در حالی که چیزی هم یاد نگرفته!

خانواده هم، همچنان نگران، مضطرب و مقروض اند.

مسیر درست

این سیر تامل برانگیزی که بررسی کردیم نکته قابل توجهی دارد و آن هرز رفتن نیروها و سرمایه های وجودی ماست.

آن قناتی که از وجود ما سرچشمه می گیرد و آب زلالش در زندگی مان جاری می شود، با شناخت و خودآگاهی هدر نمی رود و باعث رویش و رشد هر چه بیشتر نهال های زندگی مان خواهد شد.

بنابراین می توانیم دریابیم که مسیر خلاف این چرخه و مسیری که می تواند به صورت بنیادی مشکل بیکاری را برطرف کند، مسیر شناخت استعدادهای جوانان و حرکت در مسیر آنهاست.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اسکرول به بالا